English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5960 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
atrip U لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
waff U اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
phew U برای نشان دادن بی تابی
phew U برای نشان دادن بیزاری
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
PRN U نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
stopped U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
digit U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
sectors U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
cartoon design U نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
stops U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
accuracy U کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
stopping U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
An investigation has already been instigated. U قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
forecaddie U باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
access panel U پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
breaker line U خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
bounce shot U گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
markers U علامت نشان
marker U علامت نشان
marks U نشان علامت
mark U نشان علامت
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
glyph U علامت یا نشان حجاری شده
obelize U با این علامت "-" نشان گذاردن
indication U علامت یا چیزی که نشان دهد
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
coat of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
coats of arms U نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
kludge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
idegraphy U علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
quantifier U علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
battle clasp U نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
marks U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
colons U علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
colon U علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
bracket U علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود
tracking symbol U علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
indicator U ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
chiromancy U پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
example is better than precept U نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
gyrostabilizer U التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
televised U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televising U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
colons U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
characteristic U صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
colon U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
characteristically U صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
greaten U درشت نشان دادن اهمیت دادن
signaled U علامت دادن
signal U علامت دادن
say the word <idiom> U علامت دادن
To give a signal ( sign) . U علامت دادن
signalled U علامت دادن
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
earths U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
signalled U سیگنال علامت دادن
flag U باپرچم علامت دادن
signal U سیگنال علامت دادن
flags U باپرچم علامت دادن
starke U با شیپور علامت دادن
signaled U سیگنال علامت دادن
inks U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
denote U علامت بودن معنی دادن
signalled U مخابره کردن علامت دادن
denoted U علامت بودن معنی دادن
denotes U علامت بودن معنی دادن
negation U تغییر دادن علامت یک عدد
blind U چشمک زدن علامت دادن
signal U مخابره کردن علامت دادن
signaled U مخابره کردن علامت دادن
blinded U چشمک زدن علامت دادن
blinds U چشمک زدن علامت دادن
illustrate U شرح دادن نشان دادن
illustrates U شرح دادن نشان دادن
illustrating U شرح دادن نشان دادن
hunting horn U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
circulars U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
commas U علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
comma U علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
floating U علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
responses U فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
response U فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
acre U برای سنجش زمین
acres U برای سنجش زمین
sea marker U نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
introduce U نشان دادن
introduced U نشان دادن
indicated U نشان دادن
imbody U نشان دادن
runs U نشان دادن
indicate U نشان دادن
introduces U نشان دادن
ante U نشان دادن
introducing U نشان دادن
run U نشان دادن
to show up U نشان دادن
indicates U نشان دادن
point U نشان دادن
exerted U نشان دادن
adumbrate U نشان دادن
vision U یا نشان دادن
actuate U نشان دادن
visions U یا نشان دادن
exerts U نشان دادن
exerting U نشان دادن
exert U نشان دادن
showed U نشان دادن
evincing U نشان دادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com